بازخوانی تاریخ اسرارآمیز دژ ۴۰۰۰ ساله روستای گوراب
ملایر؛ دیاری با قابلیتهای منحصربفرد تاریخی و فرهنگی، از دیرباز مهدِ تاریخ، فرهنگ، ادب و هنر بوده و جایجای آن میراثدار بخشی از تاریخ و هویت غنی و عظیم ایرانزمین است.
ملایر؛ دیاری با قابلیتهای منحصربفرد تاریخی و فرهنگی، از دیرباز مهدِ تاریخ، فرهنگ، ادب و هنر بوده و جایجای آن میراثدار بخشی از تاریخ و هویت غنی و عظیم ایرانزمین است.
به گزارش پایگاه خبری طلیعه امید پرس؛ تپه باستانی گوراب با ۴۳۰۰ سال قدمت در روستای گوراب از توابع بخش مرکزی این شهرستان واقع شده و موسوم به قلعه بلنده یا دژ گوراب است.
رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ملایر، در اینباره گفت: در حال حاضر دو روستا در این شهرستان به نامهای روستای پیروز و روستای مانیزان، دارای مصوبه هیئت وزیران و مصوبه دولت هستند و به عنوان روستاهای هدف گردشگری امکانسنجی شده و معرفی شدهاند.
ابراهیم جلیلی افزود: روستای گوراب به علت داشتن قدمت تاریخی، مصوبه کارگروه میراث فرهنگی شهرستان و استان همدان را در زمینه ثبت شدن به عنوان روستای هدف گردشگری داراست اما برای معرفی شدن نهایی به عنوان روستای هدف گردشگری، این مصوبه باید به تهران ارجاع داده شود و مصوبه نهایی هیئت وزیران را اخذ کند.
وی یادآور شد: این منطقه را به این خاطر « گوراب» نامگذاری کردهاند که در گذشته تمامی آبها و سیلابهای مناطق اطراف پس از باران به آنجا روانه میشده است به همین علت به این منطقه گوراب می گفتند؛ یعنی محل اتصال چند رود.
رئیس میراث فرهنگی ملایر در رابطه با دژ تاریخی گوراب خاطرنشان کرد: این اثر منحصربفرد مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد است که در پنج کیلومتری شرق ملایر و جاده ملایر- اراک در روستای گوراب قرار دارد.
وی اظهار کرد: طبق بررسیهای باستانشناسی قدمت این تپه از دوره ایلخانی تا هزاره چهارم قبل از میلاد برمیگردد و در برنامه پژوهشی لایهنگاری تپه در سال ۱۳۸۵ که با انجام آزمایشات کربن ۱۴ بر روی مواد آلی موجود انجام گرفت، قدمت لایههای تپه مشخص شد.
رئیس میراث فرهنگی ملایر با بیان اینکه نخستین لایه مربوط به هزاره پنج قبل از میلاد و دومین لایه مربوط به هزاره شش و هفت میلادی است، ادامه داد: سومین لایه به عصر برنز میرسد، پس از آن دوره تاریخی هخامنشی، اشکانی و ساسانی و از آن پس آثار دوره اسلامی را میتوان یافت که از اوایل اسلام دوره سلجوقی و ایلخانی را شامل میشود.
جلیلی با اشاره به اینکه قدیمیترین کتابی که نام گوراب در آن ذکر شده است، مجموعه «ویس و رامین» نوشته «فخرالدین اسعدگرگانی» است، خاطرنشان کرد: زمان و عوامل فرسایشی طبیعی و انسانی هنوز نتوانسته موجب از بین رفتن این تپه تاریخی شود و این تپه در تاریخ ۲۴ اسفند سال ۱۳۵۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
■ داستان های نقل شده از دژ تاریخی گوراب
گفتنی است؛ در تاریخ ملایر در رابطه با ماجرای یافتن دژ تاریخی روستای گوراب چنین آمده است:
کشاورزی از اهالی روستای گوراب در هنگام شخم زدن زمین به قطعه یاقوت بزرگ سرخ رنگی برمیخورد و آن را پنهان میکند ، اما خبر پیدا شدن گنج از دید اهالی روستا دور نمیماند و مردم برای یافتن گنج به زمینِ مرد کشاورز و دژ گوراب هجوم میآورند.
همین امر حاکم منطقه را وا میدارد که موضوع را مورد بررسی قرار دهد، مأموران حاکم پس از جستوجو، قطعه یاقوت مذکور را مییابند و حاکم منطقه هم آن را برای دولت مرکزی میفرستد. در تهران زیبایی، بزرگی و منحصربفردی یاقوت به قدری جلب توجه میکند و حساسیت شخص رضاشاه را برمیانگیزد که شخصا دستور پیگیری موضوع را به تیمورتاش(وزیر دربار) میدهد و او را به ملایر گسیل میدارد.
تیمورتاش دستور شاه را انجام میدهد اما چون شیء دیگری دستگیرش نمیشود، اهالی را از کندوکاو برحذر میدارد و پرونده را مختومه اعلام میکند.
این موضوع تا دهه ۴۰ خورشیدی مسکوت مانده بود، تا اینکه ” دکتر نرسی جعفری باستانشناس و جامعهشناس” که از اهالی ملایر است، به موضوع علاقمند میشود و دوباره باب پژوهش را در اینباره میگشاید و برای یافتن هویت این یاقوت به اهتمام جدی دست میزند.
ذکر این ماجرا در کتاب خواندنی او با عنوان «پلنگ» آمده است اما به صورت فشرده نتایج حاصل از پژوهشهای ایشان بدین قرار است: دکتر جعفری و همکارانش پس از پیگیری مستمر و فرستادن یاقوت برای تحقیقات بیشتر به ایالات متحده و کشف رمز خط نوشته شده بر روی یاقوت بدین نتیجه میرسند که این یاقوت متعلق به «بهرام گورساسانی» بوده و یاقوتی بوده است که او برگردن اسب نازنین خود میآویخته است.
همکاران دیرینهشناس او بدین نتیجه میرسند که در حدود ۲۰۰۰ سال پیش این ناحیه حالت باتلاقی و بیشهای داشته است که مکان مناسبی برای حیات جانوران وحشی از قبیل گورخر و گراز بوده است و همین عامل به احتمال قریب به یقین باید بهرامگور را به این منطقه کشانیده باشد.
همچنین در تاریخ آمده است که بهرامگور به هنگام شکار گورخر در بیشهای ناپدید شده اما مورخان از ذکر مکان دقیق این واقعه، سخنی نگفتهاند. همین عامل، احتمال درستی گفتههای دکتر جعفری و همکارانش را بیشتر میکند که این یاقوت متعلق به بهرامگور ساسانی بوده و روستای گوراب همانگونه که از نامش پیداست، شکارگاه بهرام بوده است.
به احتمال زیاد روستای گوراب همان جایی است که بهرامگور ساسانی در آن به دنبال شکار رفت و دیگر بازنگشت، افزون بر ماجرای بهرامگور، سندی که اهمیت دژ گوراب را دوچندان میکند این است که فخرالدین اسعدگرگانی شاعر معروف قرن پنجم هجری، هم روزگار با طغرل بیک سلجوقی و سراینده شهیر منظومه “ویس و رامین” از دژ گوراب در اثر خود یاد کرده است.
همین عامل باعث شده است که عدهای نام او را فخرالدین اسعد کـَرکانی بدانند؛ کـرکان نام دهی است در ۱۰ کیلومتری گوراب، عدهای بر این باورند که چون کرکان، روستای کوچک و نامشهوری بوده، بعدها به جای اینکه فخرالدین اسعد را «کـَرکانی» بدانند، به اشتباه گُرگانی نامیدهاند.
■ گزارش از: مهناز روزبهانی
// انتهای پیام //