طلیعه سخن؛
اسفندی که عطر “بهار” به همراه ندارد!…
فقط کافی است زاویه نگاهمان را تغییر دهیم، کسانی هستند که قلمِ من قدرت تفسیر غربتشان را ندارد و مطمئنم ذهن شما هم هرگز نخواهد توانست وسعت تنهایی شان را توصیف کند…
■ مهناز روزبهانی – خبرنگار
فقط کافی است زاویه نگاهمان را تغییر دهیم، کسانی هستند که قلمِ من قدرت تفسیر غربتشان را ندارد و مطمئنم ذهن شما هم هرگز نخواهد توانست وسعت تنهایی شان را توصیف کند. روز اول مهر، شب یلدا و عید نوروز که فرا می رسد غم عجیبی در وجود کسانی رخنه می کند که آموخته اند آدم ها را آنگونه که هستند، ببینند. حقایقِ تلخِ جامعه را نمی توان انکار کرد، حتی هر چقدر صدای خوشی ها و خنده هایمان را بالا ببریم و عینک دودی بر چشمانمان بگذاریم تا نشنویم و نبینیمشان، باز هم دلیل بر نبودنشان نیست…
پرورشگاه ها، خانه های سالمندان، مراکز توانبخشی و نگهداری از معلولان ذهنی- حرکتی، مراکز نگهداری از بیماران روانی و خیلی جاهای دیگر که برای اینکه مبادا روحیهمان خراب شود به سمتشان نمی رویم، دارند در اوج غربت و بی کسی روزگار می گذرانند و منتظر کسی هستند که درِ مرکزشان را فقط برای دیدن آنها به صدا در آورد، اما افسوس انتظاری که به پایان نرسد، کُشنده است…
خانواده های زیادی هستند که تنها منبع درآمدشان یارانه دولت است، اگر نگاهی به صف های طویل دریافت یارانه بیندازید، خواهید دید اکثراً قشر مستمند جامعه اند که در سرمای استخوان خُردکن زمستان صورتشان را با سهمیه یارانه ای شان سرخ می کنند، کمی آن طرف تر متمولینی قرار دارند با حقوق های چند ده میلیونی که انگار دیدن این صحنه ها برایشان چیزی شبیه شوخی است!
از سوی دیگر بیش از دو سال هست که ” کرونا” این طاعون قرن، در لا به لای سویه های مختلفش و در هجمه موج های بی امانش، بی صدا جان می گیرد و مردم را سیه پوش می کند، حالا کرونا هم داغی بزرگ شده بر دل داغدیده قشر مستضعف که در این تورم و گرانی سرسام آور، حتی قدرت تأمین هزینه های دوا و درمان بیماری را ندارند…
واقعیت این است که مفهوم تلخ “فقر” را تنها کسانی درک می کنند که از نزدیک در جریان زندگی های تاریکی قرار می گیرند که برای تأمین نان شبشان مجبورند دست به هر کاری بزنند که نباید… در مقابل حقوق های چند ده میلیونی آقایان و آقازاده ها، سفرهای تفریحی آنچنانی و زندگی های مجلل با آدم هایی که هرگز پیاده تا سَرِ کوچهشان هم نرفته اند(!)، نشان از این است که ما با اسلام واقعی فرسنگ ها فاصله گرفته ایم. البته هستند نهادهای مقدسی چون سپاه، بسیج، کمیته امداد امام خمینی(ره)، بهزیستی، مؤسسات خیریّه و خیرین گمنام بزرگوار و فرشته سیرتی که دستان خدا روی زمین اند تا گرهی از زندگی نیازمند و مستحقی گشوده شود.
طی سال های اخیر مقام عظمی ولایت بر مقوله اقتصاد و به طور شاخص در سال جاری بر “اقتصاد مقاومتی” تأکید وافری داشته و دارند. کاملاً مسلم است فشارهای سنگین مشکلات اقتصادی و تحریم ها کمر مردم را خم کرده، درصد بالایی از خانواده ها بطور تکان دهندهای زیر خط فقر هستند و به سختی روزگار می گذرانند، تعداد بی شماری از بانوان خانه دار در این تورم بی امان یک خانواده را با حقوق سه میلیون تومانی بازنشستگی مدیریت می کنند، این در حالی است که بسیاری از مسئولین و مدیران، کارخانه دارها، صاحبان شرکت ها، تجار و… با درآمدهای میلیاردی، از وضعیت موجود اظهار نگرانی می کنند.
ملت صبور، غیور، مؤمن و معتقد ایران بارها و بارها ثابت کردند پای آرمان ها، اعتقادات، خاک و میهنشان ایستاده اند، تا دلتان هم بخواهد حماسه های ماندگار خلق کردند، حالا دیگر نوبت مسئولین است که حرف های قشنگ و رنگی را کنار بگذارند و به دور از شعارزدگی وارد میدان عمل شوند، که “به عمل کار برآید به سخنرانی نیست.”
ملت ایران قرن هاست “راستی آزمایی” شده اند، مدیران اجرائی به جای تمرکز روی “راستی آزمایی” این مردم در پرداخت یارانه ها، در اندیشه صرفه جویی در مخارج هنگفت همایش ها، سمینارها، ساخت و تخریب پروژه ها به علت عدم کار کارشناسی و… باشند.
اختلاس های میلیاردی، پاداش های چند صد میلیونی برخی مدیران، وام های میلیاردی به کارخانه دارها و سرمایه گذاران و… نیازمند “راستی آزمایی” است نه مردمی که تا پای جان پشتیبان انقلاب اسلامی، رهبر معظم و خون شهدا بوده و هستند.
آخرین ماه سال دارد به روزهای پایانی خود نزدیک می شود و به نفس نفس افتاده اما این اسفند دیگر عطر “بهار” به همراه ندارد، اینجا خیلیها “عید” ندارند!…
// انتهای پیام //