دلنوشته / پژواک عشق در سرای “نسیبه”
■ امیر فرمایی
قلم بر صفحه مینهم، در حالی که تصاویر آن روز پرشکوه، لحظه به لحظه در ذهنم بازسازی میشود. روزی که همراه با اعضای گروه “یاران وصال ملایر” قدم در سرای پرمهر “نسیبه” گذاشتم؛ جایی که قلبها با تپشهای عشق و ایثار میدرخشید.
■ امیر فرمایی
قلم بر صفحه مینهم، در حالی که تصاویر آن روز پرشکوه، لحظه به لحظه در ذهنم بازسازی میشود.
روزی که همراه با اعضای گروه “یاران وصال ملایر” قدم در سرای پرمهر “نسیبه” گذاشتم؛ جایی که قلبها با تپشهای عشق و ایثار میدرخشید.
نخستین تصویری که از آن بازدید به یاد میآورم، تلاش خالصانه پرستاران و امدادگران بود. گویی هر کدام، فرشتهای بودند که با بالهای خستگیناپذیرشان، در تکاپوی آرامش و آسایش مددجویان بودند.
چشمانی بیدار، دستانی نوازشگر و قلبی سرشار از مهر، همه و همه، حکایت از فداکاری بیمرزشان داشت. در قداست نگاهشان، نه تنها وظیفه، بلکه عشق عمیقی را میشد دید که فراتر از هر تعاریف مادی بود.
اما لحظهای که تا ابد در گوش جانم طنینانداز خواهد شد، نجواهای آن نوجوان پرشور و علاقهمند به خوانندگی بود. با وجود تمام محدودیتها، برق امید در چشمانش میدرخشید؛ برقی که از رویای بزرگش برای برگزاری یک کنسرت حکایت میکرد و چه شیرین بود آنجا که با تمام وجود از استادش، آقای میلاد درویش یاد کرد و از زحمات بیدریغ او سپاسگزاری کرد.
در دنیای او، موسیقی نه تنها یک هنر، بلکه پنجرهای به سوی امید و رهایی بود و استادش، کلیددار آن پنجره. این یادآوری، گویی تلنگری بود برای همه ما که ببینیم چگونه عشق به هنر و حمایت یک استاد، میتواند مرزهای ناتوانی را در هم شکند.
و اما، دردناکترین بخش این سفر، مواجهه با حقیقتی تلخ بود؛ فقر، نه فقط از نوع اقتصادی، بلکه از جنس فرهنگ. در حالی که هزینه یک غربالگری ساده کمتر از یک میلیون تومان است و میتوان از تولد بسیاری از این کودکان با معلولیتهای شدید پیشگیری کرد، دل رنجور از دیدن کودکی به درد آمد که حاصل بیتوجهی و فقر فرهنگی بود. پدر و مادری درگیر اعتیاد شدید، که حتی در دوران بارداری نیز از سلامت فرزندشان غافل بودند.
اینجاست که میفهمیم، فقر فرهنگی میتواند به مراتب ویرانگرتر از فقر اقتصادی باشد و ریشههای عمیقتری در رنج جامعه داشته باشد. این فقر، نه تنها جسم که روح و آینده یک انسان را نیز در خود غرق میکند.
این بازدید، برای من نه تنها یک بازدید، بلکه درسی بزرگ از زندگی بود. درسی از فداکاری، امید و البته تلنگری بر مسئولیتهای اجتماعیمان. باشد که همواره یاریرسان بوده و نوری باشیم در تاریکی زندگی کسانی که نیازمند توجه و یاری ما هستند.
// انتهای پیام //