در سوگ حاج حمید شیرزادی؛ به قلم حاج حسن عباسی
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
از دوران جوانی صدای شیرزادی شیرزادی فوتبال دوستان ملایر خصوصا در هنگام مسابقه با تیمهای خارج از استان از سکوهای استادیوم شهر طنینانداز میشد و ما چقدر به خودمون میبالیدیم که تیم فوتبالمون حمید شیرزادی داره؛ ورزشکاری با اخلاق
از دوران جوانی صدای شیرزادی شیرزادی فوتبال دوستان ملایر خصوصا در هنگام مسابقه با تیمهای خارج از استان از سکوهای استادیوم شهر طنینانداز میشد و ما چقدر به خودمون میبالیدیم که تیم فوتبالمون حمید شیرزادی داره؛ ورزشکاری با اخلاق، انساندوست و زمینهساز حضور جوانان و نوجوانان در عرصه ورزش که نتیجهاش تربیت و تحویل دادن چندین فوتبالیست درجه یک به جامعه بود.
یکی از بدیهای سن بالای پنجاه دیدن داغهای پیدرپی عزیزانی است که هر کدومشون کافیست تا از درون بهم بریزی و فرسوده بشی. رفقای قدیمی و صمیمی که باید قلم برداری و با بغض در گلو در فراقشون عباراتی رو روی کاغذ بنویسی و متعجب شوی که این چه معمایی ایست که تو باید بمانی و شاهد رفتنشون باشی.
زندگی حاج حمید شیرزادی فقط تو ورزش خلاصه نمیشه، مخصوصا از زمان تحویل گرفتن پیکر برادر شهیدش مجید که با نشوندن بوسه بر صورت نورانیش خودش رو وقف کرد برای خدمت تمامقد به مردم شهر و هر کجا مسئولیتی بود که خیلیها از پذیرشش طفره میرفتن با دل و جون اون مسئولیت رو به عهده گرفت.
هنوز کارکنان و مشتریان بانک ملی مرکزی ملایر اخلاق حسنه و مدیریت مکتبی این عزیز رو فراموش نکردهاند.
در هر مجلس و محفلی که سخن از خیر و خیرخواهی بود حضور مییافت.
گاهی که همه درها به روی رفقا و دوستان و همهیئتیها بسته میشد، او بود که سنگ صبور همه بود و برای حل گرفتاریهاشان سر از پا نمیشناخت و عجیب اهل بیتی بود این مرد.
یه سال از تهران به ملایر اومده بودم و اتفاقا مصادف شده بود با شب شهادت صدیقه طاهره حضرت زهرا سلاماللهعلیها، چون از قبل اومدنم رو اطلاع نداده بودم برنامه برام نگذاشته بودند، با خودم گفتم خدایا یعنی امشب من بنشینم تو خونه و در رثای دخت پیامبر مرثیه نخونم؟!
چند دقیقه بعد حاج حمید تماس گرفت گفت کجائی؟ گفتم ملایر، گفت شب کجا مراسم داری؟ گفتم مراسم ندارم، گفت بیا خود خانم فاطمه دعوتت کرده، گفتم کجا؟ گفت حاج اسماعیل گودرزی تو منزلش روضه گرفته بلند شو بیا.
تو دلم گفتم آی خدا رحمت کنه رفتگانشو. راه افتادم و رفتم و از غربت انسیهالحورا خوندم و در حق بانیان مجلس و حاج حمید که اون شب باعث شد تو جمع عاشقای بیقرار خانم فاطمه(س) مرثیهسرایی کنم دعا کردم.
مرحوم حمید شیرزادی رو خیلیها میشناختند، انسانی والا، مؤدب، مهربان و دادرس که در میان بهت و حیرت همگان رفت و به برادر شهیدش پیوست.
آری؛
طفل عاشق کی ز عشق بیگانه است
بچه پروانه هم پروانه است
ویژگیهای حمید آقا و مجید آقا و سعید آقا بخش اعظمیش به خاطر تقوا و تدین مرحوم پدر پاکنهاد و مادر با کمالشان بود که به صداقت و درستی زبانزد مردم بودند و شایسته است که بر سنگ مزار این یار سفر کرده قطعهای که برایش سرودم حک بشه:
افتخارم این که در دوران عمر
خادم آل محمد(ص) بودهام
نام زهرا بود دائم بر لبم
سوگوار یاس حیدر بودهام
یادش گرامی باد
حسن عباسی؛ ذاکر اهل بیت علیهمالسلام
// انتهای پیام //