واکاوی آداب “شِو چلّه” در ملایر
یک مدرس دانشگاه و شاعر فولکلور در ملایر در مورد آداب شب یلدا یا همان “شِو چلّه”، گفت: آداب و رسوم ملایریها در شب یلدا و نوروز، با وجود هجوم دنیای تجدد برای تغییر فرهنگ ها و سنت ها، هنوز رنگ نباخته است…
یک مدرس دانشگاه و شاعر فولکلور در ملایر در مورد آداب شب یلدا یا همان “شِو چلّه”، گفت: آداب و رسوم ملایریها در شب یلدا و نوروز، با وجود هجوم دنیای تجدد برای تغییر فرهنگ ها و سنت ها، هنوز رنگ نباخته است و با وجه اشتراکی که میان فرهنگ این دیار و اقوام لر موجود است کماکان با تغییراتی جزئی در روستاهای ملایر و در شهرستان برگزار می شود.
فریدون محمودی در گفتوگو با پایگاه خبری طلیعه امید پرس، افزود: بلندترین شب سال، شب اول زمستان، آخرین شب پاییز نخستین بار، ره آورد مسیحیان سریانی است که به عنوان رسمی پایدار در آداب ایرانیان ریشه دوانیده است، مفهوم سریانی یلدا مفهوم “تولد” را دارد و در منابع تاریخی ایران و اسلام، یلدا شب آمدن مسیح به جهان و یلدا میلاد مهر و زایش خورشید بوده است.
وی با بیان اینکه ایرانیان بر رنگ و لعاب این آیین با ذوق و سلیقه نکاتی را افزودند، ادامه داد: بلندترین شب سال را ملایری ها در کنار خانواده و آشنایان به صبح می برند، خواندن داستان، واگویه متلهای قدیمی و حافظ خوانی توسط پدر بزرگ، مادر بزرگ ها از دیرباز مرسوم بوده است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه امروز اگرچه سیطره رسانه های مجازی گسلی مهیب میان سنت ها و توده مردم به وجود آورده است، اما مردم دست از آیین شادمانه نوروز و یلدا بر نداشته اند، اظهارکرد: در کهن دیار ملایر، کمی پیشتر “شِو چله” را چله زری هم می گفتند.
محمودی خاطرنشان کرد: از روزگاران قدیم، پس از تناول شام چرب چله، دو بشقاب از نقل های گشنیزی(نقل های رنگارنگ) روی کرسی می گذاشتند و به بهانه این که تا چله سال دیگر چونان شمع روشن باشند هر یک از افراد خانواده شمعی را برمی افروختند و در سینی روی کرسی می نهادند.
این کارشناس شعر و آداب فولکلوریک افزود: آنگاه قرعه می کشیدند و یکی از دختران دم بخت با لباس عروس بر تخت می نشانیدند و آن دختر را “چله زری” می نامیدند و در کنارش به خواندن ترانه و پایکوبی می پرداختند و روی نور شمع ها دست می کشیدند و می گفتند: “چله زری، زردی ایما بِری تو، سرخی تو بِرِی ایما(زردی ما برای تو، سرخی تو برای ما) …”
وی با بیان اینکه روح همه این جشن ها تجربه در کنارهم بودن و گفت و گو و گرمی بخشیدن به سرمای طاقت فرسای زمستان هاست چراکه آن زمان مردم امکانات گرامایشی امروز را نداشتند، گفت: هنوز هم رسم است در شب یلدا برای دخترانی که دوره نامزدی را می گذرانند از سوی خانواده داماد “شوچره” و هدیه می برند.
این مدرس دانشگاه یادآورشد: این هدایا و “شوچره” شامل قواره پارچه، تکه ای طلا، یا هدایای دیگر به انضمام انواع میوه ها، هندوانه، انار، نخودچی کشمش، سایه خشک، گردو، روغن و برنج، مرغ نپخته و معمولا شقی از گوسفند، حلبی روغن و کیسه ای برنج بود، آن روزگار که مسیرها کوتاه بود هدایا را در خُنچه ای می گذاشتند و توسط بانوان طایفه داماد به خانه عروس برده می شد، البته هدایای شب چله بستگی به تمکن خانواده داماد داشت.
محمودی خاطرنشان کرد: در ملایر معمولا تنقلات شب چله شامل گندم شاهدانه (گَنم شادُنَه)، سنجد(سِرنجَه)، تخمه هندوانه(چنجه ی هندوانه) سایه خشک، فخری(فرخی)، شیر شیره انگور (شیشیرَه) و باسلق(باسُق) را بر روی کرسی می چینند، البته در سال های اخیر نارگیل و موز، کیوی و لیمو و پرتقال را به آن افزوده اند.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: در قرن های گذشته “یلدا” شبی به یادماندنی و خاطره آمیز برای اقوام ملایری بوده و هست و به عنوان سنتی شبانه، چونان نوروز، اندوه از دل ها می کاهد و تجمع در یک شب گرم درکنار هم، همدلی اقوام ملایری را بیشتر می کند.
وی با بیان اینکه معمولا در شب یلدا مروری بر ادبیات و قصه های فولکلوریک و متل های ملایری و ترانه های محلی توسط بزرگان خانواده ها رقم می خورد، گفت: امروز رسانه های مجازی پای ثابت ترویج این آداب کهن هستند و در نگاهداشت مواریث کهن نقشی بسزا و خیره کننده ایفا می کنند.
گفتنی است؛ در ادامه شعری با گویش ملایری در همین رابطه از استاد فریدون محمودی (متخلص به فریور) ذکر می شود:
“شِوِه چلَه”
یادِتهَ چلچلیایِ اُقدیما ، شِوهِ چلَه…
پَسِلَه پَنُمَه دیدن ، تُونِ صافی لِوِه پلَه..
زلف شِوگار درازهِ خالَه یلدایِ کشیدَن
کُلِ کرسی طُمِ خربازهُ شامینِ چشیدن
گَنُمِ شادونَ با چَق چَقِ اِشکِسَن چِنجَه
فرخی شیر شیرهُ بادُمُ یِی بارِ سِرنجَه
بِلِ بورِ دخترِ پاییزِ هَشتَن دمِ دِیرا …
بَسَن دل به خیال مِتِلای نَنَه لیلا
سیل الماس ستارهَ کِردن و هفتا بُراره
تَرکُنَن با اُدسات ، برمُون ، تنگ اِ ناره
تورهِ اِسپی دِ سَرِ کوچهُ دیوار قِلامُن
هَمَه دورهُ هم نِشِسَن، همهِ ی دردهُ دلامُون
قوریای گل سرخی که مِکِردن ، چاییِ دَم
سَموَرِ ذغالی و سُختنِ آتیشای نَم نَم …
کاسه یِ سبزهِ سُفالی دِ مینش دُونِ اِ نار
// انتهای پیام //